عشق من طاها

نفس های مامان و بابا

زندگی رو خیلی دوست دارم زندگی کردن با شما رو خیلی دوست دارم.طاها و حافظ دو تا عزیز دل.خدای مهربونم ازت ممنونم بخاطر همه چیز به خاطر همه لطفی که بهم داشتی و داری.دوست دارم خدا جونم و اما طاهای مهربون و عزیزم .طاها واقعا بعضی وقتا به خاطر حرفای شیرینی که میزنی نه اینکه بخوام ببوسمت فقط دوست دارم کتکت بزنم دنبالت کنم و تو فرار کنی .عشق،زندگی،نفس،همه من تویی .دلسوز مامان و اینم بگم شبا تو بغل خودم خوابت میره و هر شب میگی مامان اون تاپ آبی رو بیار و اونو میگیری تو دستات تا خوابت ببره. حافظ قشنگم با تو زندگیم قشنگ تر هم شد.اولش چقدر برام سخت بود ولی حالا میفهمم که چقدر دوست دارم وقتی از دستم ناراحت میشی و میخای گریه کنی اون لحظه قشنگ ترین...
22 شهريور 1399
1